متن اعلامیه حضرت آقای مجذوبعلیشاه اول ربیع الاول ۱۴۲۷ قمری برابر ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
هو
۱۲۱
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه صفر سال ۱۴۲۷ قمری سپری شد و بهار و نوروز آمد . انشاءالله بشارتی را که صحیح یا سقیم منسوب به حضرت رسول اکرم (ص) برای خبر یافتن از اتمام ماه صفر به مسلمانان وعده داده بودند مشمول حال ما گردد . در ماه های محرم و صفر این سال ما همه سوگوار بودیم . سوگواری از ستمی که بر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شیعیان شد و حسینیه حسینی در مکان و شهر اهل بیت به آتش کشیده شد و آن حضرت و شیعیانش ملاک کلی تشخیص حق از باطل در همه زمان ها و مکان ها گردیدند . خداوند ما را در این سوگواری ماجور بفرماید . در ماه های اخیر متاسفانه به سبب حوادث واقعه برای فقرای این سلسله سوالاتی از دور و نزدیک مطرح گردید که موجب شد به صورت کلی موارد ذیل را در چند بند عرض کنم ؛ امیدوارم هر یک از برادران و خواهران مکرم با استمداد از عقل ایمانی خویش پاسخ های خود را بیابند :
۱. پیامبر اسلام و ائمه اطهار (ع) بنابر دستور قرآن مجید که می فرماید « و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا » ، در راه پرهیز از تفرقه مسلمانان و اتحاد آنان از هیچ کوششی دریغ نکردند . علاقه مندی به حفظ اتحاد بود که موجب شد علی (ع) به فرمایش خود : « فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا » ، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشت ، صبر کند و ۲٥ سال خانه نشین گردد و سکوت کند و نیز توجه به همین مهم بود که باعث اعتلاء و توسعه اسلام در قرون اولیه اسلامی گردید . اکنون که مسلمانان از جوانب گوناگون مورد تهاجم قرار گرفته اند ، حصول این اتحاد بخصوص در داخل ایران بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری است ، از این رو باید نسبت به طریقه ها و سلیقه های مختلف مذهبی موجود در داخل اسلام که امری طبیعی است به تحمل و مدارا رفتار کرد و وجهه جامع مسلمانان را که شهادتین است مورد توجه قرارداد و کوشش کرد که یک نفر نامسلمان را مسلمان کرد نه اینکه به محض یافتن اختلاف ظاهری با فهم و سلیقه دینی خود حکم به انحراف دیگر مسلمانان داد .
۲. تصوف و عرفان اسلامی ، حقیقت معنوی اسلام و عین تشیع است و انتساب سلاسل صوفیه به حضرت علی (ع) و استقرار تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران از جانب آنان شاهد صدق این گفتار است ، لذا به صرف وجود اخباری ضعیف در ذم تصوف که انتساب آنها به ائمه اطهار (ع) نیز مشکوک می باشد ، نمی توان حکم کلی در ذم تصوف کرد . اگر این طور باشد اخباری که در ذم مجتهدان و علماء از ائمه بزرگوار (ع) نقل شده بسیار بیشتر از اخبار در ذم تصوف است و بدیهی است که منظور آن بزرگواران اجتهاد و علمی است که از معدن ولایت اخذ نشده و مخالف اوصاف اجتهاد و علم حقیقی است . درمورد تصوف نیز به فرض صحت آن اخبار ، مراد ایشان صوفیانی است که دارای اوصاف مذموم و ناماخوذ از مقام ولایت هستند .
۳. تلاش مشایخ حقیقی تصوف و عرفان در اصلاح اخلاق و تهذیب نفوس و تحکیم عقاید ایمانی بر محققان تاریخ اسلام واضح و مبرهن است . کشور ایران از قدیم الایام مهد تصوف و عرفان بوده است و حضور کتاب های عرفانی مثل مثنوی مولوی در کنار قرآن مجید درخانه ایرانیان گواهی بر این حقیقت است و در واقع به همین واسطه اسلام از ایران تا چین و مالزی و اروپای شرقی و آفریقا گسترش یافت . لذا مساله تصوف و عرفان حقیقی در ایران مساله ای دینی - ملی است و هرگونه تلاش در تضعیف آن منجر به نتایجی سوء در تضعیف دینی ، اخلاقی و فرهنگی ملت ایران خواهد شد .
۴. احترام و تجلیل علمای شیعه که مصداق مقبوله شریفه عمر بن حنظله هستند از قدیم الایام مورد تایید بزرگان این سلسله بوده است و همواره تاکید شده که در مسائل عملیه به هریک از ایشان که فقرا خود واجد شرایط تشخیص می دهند مراجعه کرده و تقلید نمایند . البته معظم لهم نیز بی شک در حدود تکلیفی که درآن مقبوله برعهده آنهاست ، و بنا بر تصریح رساله های معظم لهم شامل اعمال است و نه اعتقادات ، انجام وظیفه می کنند و تکلیف سنگین شئون مرجعیت علمی را به دور از جنجال های عامیانه در نظر دارند و مدافع حریم ایمانی اشخاص خصوصا مقلدان خود و حفظ اتحاد همه مسلمانان و گوینده شهادات هستند . بزرگان متقدم فقهای شیعه مثل قاضی نورالله شوشتری ، فیض کاشانی ، مرحوم مجلسی و از میان متاخران بزرگانی مثل مرحوم میرزای شیرازی و شیخ مرتضی انصاری همواره به بزرگان تصوف و عرفان احترام گذارده اند ولی متاسفانه از اواسط دوره صفویه سیاست حاکم درصدد ایجاد تفرقه و تشتت میان آنها برآمد ، با این همه همواره بزرگان طرفین سعی بر رفع القای این تفرقه داشتند .
۵. برخلاف آنچه شهرت یافته است ، اسلام ، دین سلام و صلح است . کلمه اسلام ماخوذ از سلام است و سلام نیز از ریشه سلم است که هم به معنای آرامش درونی و هم صلح خارجی است . از این رو به فرموده نبی اکرم (ص) مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند . در قرآن مجید درعین اینکه در مقامی می فرماید در مقابل عداوت دیگری مقابله به مثل کنید ، در آیه دیگر به ترتیب دعوت به فرو خوردن خشم و سپس عفو بر دیگران و در بالاترین مرتبه دعوت به احسان می کند و از میان همه این مراتب می فرماید: « و الله یحب المحسنین » ( خداوند احسان کنندگان را دوست دارد ) . در تصوف و عرفان اسلامی از همه برادران و خواهران ایمانی توقع می رود که بکوشند در مقابل خشونت ناروا به احسان رفتار کنند و در مقابل تقدیم گل ضربه آجر را تحمل نمایند و جهاد اصغر را به جهاد اکبر تبدیل نمایند . همین کوشش معنوی است که در تصوف و عرفان مهم ترین اجابت دعوت « من انصاری الی الله » بزرگان دین محسوب می شود .
۶. احترام به اماکن مقدسه همه ادیان الهی از دستورات موکد اسلام است و پیامبر اسلام (ص) در همه جنگ ها به مسلمانان در این باره توصیه اکید می فرمودند و حتی در شریعت اسلام خواندن نماز مستحب در معابد یهود و نصاری دستور داده شده است . شارع مقدس اسلام وقتی نسبت به اماکن مقدس ادیان دیگر غیر از اسلام چنین دستور داده است ، به طریق اولی در داخل اسلام حفظ حرمت این اماکن اعم از حرم های شریف ائمه اطهار (ع) یا مساجد و حسینیه هایی که به نام بزرگان بوده و در آنها نام آن بزرگان برده می شود ، مورد تأکید بیشتری است . هرگونه قشریت و تعصب فکری به هر صورت که حمله و تخریب این قبیل اماکن شریف و ایجاد تفرقه و دشمنی میان گروه های مسلمان را تجویز می کند ، برخلاف تعالیم اسلام می باشد و از جانب مسلمانان آزاداندیش مردود است . اگر خدای ناکرده تعلیم دهندگان جامعه جهل و تعصب را ترویج و تعلیم دهند تا با استفاده از آن ، جهال و متعصبان را به هوای نفس به تخریب خانه مقدسی وادارند روزی همان ها بر مربیان خویش خواهند شورید .
۷. حکمای بزرگ فصل ممیز انسان از دیگر حیوانات را عقل دانسته اند . عقل ایمانی یعنی عقلی که مهتدی به هدایت ایمان است ، موهبتی الهی است که می تواند وظایف اجتماعی ما را در زمانه ای که بیش از همیشه حق با باطل مشتبه شده است ، معین کند . همین عقل است که شر را از خیر تشخیص می دهد یا میان دو شر آن را که شرتر است ، درک می کند . پس باید این عقل را پاس داشت و در فهم مسائل و رفع جهل و نادانی که مستمسک استثمار بوسیله بیگانه است به آن مراجعه کرد .
۸. در مورد حق الله ، خداوند که کریم و بخشنده است ، فرمود : « ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء » یا اینکه می فرماید: « ان الله یغفر الذنوب جمیعا » . اما حق الناس را خداوند به صاحب حق اعطا کرده است و لاغیر .
نکاتی که عرض شد هیچ کدام جدید و نو نیست و جزء اصول تصوف و عرفان در دستور همه بزرگان سلف این سلسله به اقتضای زمان بیان شده و فقط از جهت تذکر و یادآوری مجددا اظهار گردید .
امیدوارم حضرت حق تعالی شانه ما را موفق بدارد که در سال جدید به بصیرت و دانایی پیرو تعالیم دین مبین اسلام باشیم .
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
فقیر حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه
اول ربیع الاول ۱۴۲۷ قمری
مصادف با هجرت پیامبر از مکه به مدینه
برچسبها: اعلامیه های اقطاب
<< Home