سلام

درویشی درويشي سلسله نعمت‌اللهی نعمت‌الهیه نعمه‌الهی نعمه‌اللهیه نعمت اللهی نعمه الهی نعمت اللهي نعمت‌اللهي نعمه‌اللهي نعمت الهیه نعمه اللهیه سلطانعلیشاهی سلطانعليشاهي سلطان علیشاهی سلطان عليشاهي سلطان‌علیشاهی سلطان‌عليشاهي گنابادی گنابادي گنابادیه گناباديه عرفان تصوف صوفی صوفي صوفیه صوفيه عرفا صوفیان صوفيان درویش قطب اقطاب مزار سلطاني سلطانی mysticism sufism shiism sufism shiah sufism islamic sufism nimatullahi order gunabadi

پنجشنبه

دفاعیه ها : تصوف و عرفان از دیدگاه امام خمینی (۲) / دکتر ح. ا. تنهایی

یکی از محصنات ظریف کار حضرت امام در بیان نظریات عارفانه خویش و پیچیدگی های امر وحدت وجود و مساله ولایت استفاده وی از نظریات عرفا و صوفیان اعصار مختلف است که نه تنها ذکر نام و آرای آنان را دستمایه خویش قرار می دهد بلکه نظریات آنها را در برابر دیگر علمای دین برتر می شمارد . سه مورد ذیل نمونه هایی از این برتر شماری است :

۱. برتر دانستن تفاسیر صوفیان نسبت به کلیه تفاسیر

حضرت امام تفسیر قرآن را مخصوص اهل بیت (ع) می داند و معتقد است دیگر علمای تفسیر هر کدام قسمتی خاص و محدودی از قرآن را فهمیده اند . در میان علمای تفسیر و صاحبان تفاسیر قرآنی ، ایشان تنها به سه تفسیر رجوع کرده اند که هر سه نفر از عرفا و صوفیه مشهور بوده اند ، نگاه کنید :
سپس به سه تفسیر مهم دیگر نیز اشاره می فرماید : تفسیر طنطاوی ، قطب و مجمع البیان . در صورتی که تفاسیر بسیار زیادی نوشته شده است ولی ایشان عمدتا به تفاسیر عرفا و صوفیه بها می دهد ، صوفیانی چون : محی الدین که از مشایخ سلسله سهروردیه است و تمام جهان او را به عنوان یکی از بزرگترین صوفیان اسلام می شناسد . ملا عبدالرزاق کمال الدین کاشانی نیز از عرفای قرن هشتم است ، و به ویژه ملا سلطانعلی که همان جناب سلطانعلیشاه گنابادی ( = جنابذی ) صاحب تفسیر بیان السعاده و نخستین قطب سلسله گنابادی پس از ادامه سلسله نعمت اللهی از طریق جناب سعادتعلیشاه به ایشان است که چگونگی این روابط را بطور اجمالی ، در فصل سیزدهم ‍[ کتاب منبع مقاله ] دنبال نموده ایم . پژوهشگران موسسه تنظیم و نشر آثار امام در معرفی جناب ملا سلطانعلی این گونه می نویسند :
دیگر تاکیدات امام بر اهمیت روش صوفیان در همان نامه به گورباچف نیز مستور است .

۲. برتر دانستن معرفت شوقی

در مقایسه معرفت شوقی و عارفانه در برابر معرفت فلسفی که مبتنی بر برهان است جناب ایشان به داستان معروف برخورد شیخ بزرگوار صوفی مسلک ابوسعید ابی الخیر و فیلسوف مشائی بوعلی سینا ‌( که در آخر او نیز دست ارادت به صوفیان می دهد ) (۴) ، اشاره ای ضمنی کرده و برتری روش شیخ ابوسعید را متذکر می شود . نگاه کنید : جناب ایشان نخست به معنای اعتباری اسم و مسمی در ادراک فلاسفه از صفات و ذات خداوندی اشاره کرده و چنین ادراکی را ناقص برشمرده و آن را از سر برهان می داند . سپس می افزاید :‌
پس از این مقایسه ، روش فلاسفه و نیز ، بر سبیل خضوع و خشوع حاصل کار خود را نیز همراه فلاسفه مذکور می داند ، ولی روش صوفیانه شیخ ابوسعید را ، که روش مشاهده اشراقی است برتر می شمارد . نگاه کنید :
همین مقایسه را جناب ایشان در باب مقایسه زبان و اصطلاحات فلاسفه و عرفا انجام می دهند . در گام نخست به تفاوت دو زبان فلسفی و صوفیانه که هر دو از یک واقعیت سخن می رانند اشاره می فرماید . نگاه کنید :
پس از این مقایسه جناب ایشان تعبیر و روش عرفا و صوفیان را به روش و تعبیرات ائمه هدی (ع) نزدیک تر دیده می فرماید :
سپس هشدار می دهند که در هنگام مشاهده این اختلاف ، به جای تکفیر آنها بهتر است سعی کنید تا زبان آنها و اهداف و مقاصد آنها که همراه و همساز با تعابیر ائمه هدی (ع) هست را بفهمیم :
جناب ایشان در ادامه گفتگوی مقایسه ای میان معرفت شهودی و معرفت علمی یا فلسفی اهل معرفت غیرشهودی را گرفتار نادانی و ظلمانی حقیقی دانسته که به هیچ روی زبان و حال اهل معرفت شهودی را درک نمی کنند ، و بدتر از آن ، از روی نفهمی به انکار و تکفیر آنان دست می زنند . در همین مقال در توضیح تجربه شهودی موسی (ع) می فرماید مفهوم تجلی و تجربه شهودی و اشراقی برای اهل ظاهر و غیر عارف متاسفانه به نظر وهم و قصه می آید ...
و آیا چگونه می توان مشاهده کرد ؟ آیا با چشم یا با قلب ؟ می فرماید هیچ کدام ، بلکه با « آن قلبی که قلب عالم است ، قلب نبی ، مشاهده با اوست ... » (۱۱)
پس معرفت شهودی تنها برای اولیای خدا و پیروانی که اتصال روحانی به این بزرگواران دارند ممکن است می شود و این البته پس از ائمه ، در میان عرفا جاری است .

۳. برتر دانستن و گزینش تمثیل های عرفا در اثبات معرفت شهودی

به ویژه در معرفت شهودی ، جناب ایشان تقیدی خاص داشته اند تا احدیث و آیات شریفه را همراه با اشعار عرفا و صوفیه شیعی همراه کنند . نمونه این اشاره جستار بالا در بند دوم بود که در توضیح معرفت شهودی انبیا ، و مثلا مفهوم شناخت نور متجلی در طور را ، با تمثیل مولوی همراه و تبیین می کند ، که در حاشیه کتاب پژوهشگران موسسه تنظیم و نشر آثار وی بدان اشاره نموده اند :
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر / من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش (۱۲)
و در ادامه همین جستار و مقال عمیق ، و در اثبات این نکته که حتی علوم دینی یا علوم به اصطلاح رسمی دینی هم ، که موضوع منزهی دارند ، می توانند در قلب عالم نامهیا و نامنزه به فضله شیطان تبدیل شود . در این حال از اشارات شیخ بزرگوار و صوفی عالم و محدث شیعه شیخ بهایی استفاده برده و اشاره ای اینچنین می فرماید که همه علوم رسمی « سر به سر قیل است و قال » . نگاه کنید :
که در حاشیه کتاب ، پژوهشگران این بیت شیخ [ بهایی ] را کامل آورده اند :
علم رسمی سر به سر قیل است و قال / نه از او کیفیتی حاصل نه حال
و البته چند بیت دیگر این مجموعه اشعار نیز نشان دهنده تاثیر شیخ [ بهایی ] بر امام است . مثلا :
چند از این فقه و کلام بی اصول / مغز را خالی کنی ای بوالفضول
دل منور کن به انوار جلی / چند باشی کاسه لیس بوعلی
و یا :
دل که خالی شد ز مهر آن نگار / سنگ استجنای شیطانش شمار ... الخ (۱۵)
و نیز در تبیین وجوب راهنما که به اشعار پرمغز مثنوی تمسک می جوید ، و ما بارها ، به ویژه در بخش اول از آنها بهره بردیم ، مثلا این نمونه که :
جناب ایشان در استفاده از آثار منثور صوفیان و عارفان و پیروی و شرح و تکمیل نظریات آنان اشارات بی شمار داشته اند که مهمترین آنها اشارات به شیخ اکبر محی الدین ابن عربی شیخ سلسله سهروردیه است و بهره های وافی از تفسیر بیان السعاده جناب سلطانعلیشاه گنابادی .


پاورقی :



منبع :

جامعه شناسی نظری اسلام : مطالعه گزیده ای از نظریات جامعه شناختی و انسان شناختی متفکرین ، فلاسفه و صوفیان مسلمان / دکتر ح. ا. تنهایی .-- مشهد : نشر سخن گستر ، ۱۳۷۹ / فصل نهم : نظریه حضرت آیت الله العظمی امام خمینی

برچسب‌ها: