سلام

درویشی درويشي سلسله نعمت‌اللهی نعمت‌الهیه نعمه‌الهی نعمه‌اللهیه نعمت اللهی نعمه الهی نعمت اللهي نعمت‌اللهي نعمه‌اللهي نعمت الهیه نعمه اللهیه سلطانعلیشاهی سلطانعليشاهي سلطان علیشاهی سلطان عليشاهي سلطان‌علیشاهی سلطان‌عليشاهي گنابادی گنابادي گنابادیه گناباديه عرفان تصوف صوفی صوفي صوفیه صوفيه عرفا صوفیان صوفيان درویش قطب اقطاب مزار سلطاني سلطانی mysticism sufism shiism sufism shiah sufism islamic sufism nimatullahi order gunabadi

پنجشنبه

دفاعیه ها : نسبت دادن امور ناشایست و خلاف شرع به برخی از عرفا و صوفیه

عنوان اصلی : بعض امور ناشایست و خلاف شرع به بعض عرفا نسبت داده شده است

جای نهایت تاثر و تاسف است که اشخاصی به نام دین و ترویج دیانت برخلاف نص صریح قرآن و اخبار و احادیث اهل بیت (ع) نسبت های ناروایی به بعض بزرگان می دهند و تهمت هایی می زنند که در بعض آنها هر متدین عاقلی از شنیدن آن حیا می کند و بر غرض ورزی گوینده و ارتکاب خلاف شرع در نسبت هایی که داده ، آگاه می شود و مردم باهوش از طرز نوشتن ، به غرض ورزی و بی علاقگی گوینده به دیانت پی می برند و بی اعتباری کلام او ثابت می شود ؛ زیرا در دیانت اسلام و مذهب تشیع اصولی از قبیل اصالت طهارت و اصالت صحت و اصالت حلیت ذکر شده که باید آنها را به کار بست . و حمل فعل مسلم بر صحت تا موقعی که خلاف ضروری اسلام از او مشاهده نشود لازم است ، که : « دع امر اخیک علی احسنه » . (۱) حتی از حضرت کاظم (ع) رسیده که اگر پنجاه نفر به فسق کسی شهادت دادند و خودش منکر آن شد « صدقه و کذبهم » یعنی تصدیق او نما و آن پنجاه نفر را تکذیب کن . بلکه از حضرت صادق (ع) روایت شده که :
«
من قال فی المومن ماراته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله - عز و جل - ان الذین یحبون ... الآیه . » یعنی کسی که درباره مومن آنچه را چشمش دیده و گوشش شنیده نقل کند ، او جزء کسانی است که خدا درباره او فرموده : « ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه » (۲) یعنی اگر هم خودش دیده باشد و شاهد نداشته باشد نباید اظهار کند . در این صورت چگونه بعض اشخاص دیانت را پشت سر گذاشته و ندیده و نشنیده تهمت های ناروا به بعض اشخاص وارد می آورند ؟ و این نیست جز غرض ورزی ، بلکه بی دینی و خدانشناسی اعاذنا الله منه (۳) و به اضافه در قرآن مجید است : « و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا » (۴) و هرچند این آیه درباره اسامه بن زید نازل شد که پس از فتح خیبر مامور گشودن یکی از قرای ناحیه فدک گردید و یک نفر از یهودیان آنجا مرداس بن نهیک چون شنید ، اهل و عیال و دارایی خود را جمع آوری نموده جلو آمد و شهادتین گفت . ولی اسامه نپذیرفت و نیزه ای بر او زد و او را از پای درآورد و به قتل رسانید . و بعدا خدمت حضرت رسول (ص) عرض کرد ، حضرت تشدد نمود و فرمود : تو نه آنچه را که در دل او بود دانستی و نه آنچه را به زبان گفت پذیرفتی . و او پس از آن فرمایش و تشدد سوگند یاد کرد که به هیچ وجه به گوینده شهادتین شمشیر نکشد . ولی مع ذالک خطاب عام است و شامل همه مومنین در جمیع ازمنه می شود ؛ مانند بسیاری دیگر از احکام اسلامی که در مورد مخصوص نازل شده ، ولی حکم آن عمومیت دارد . و از حضرت رسول (ص) روایت شده (۵) که فرمود : « من اصل الاسلام ان تکف عمن قال لا اله الا الله و لا تکفره بذنب » ، یعنی از اصل و اساس اسلام است که دست و زبان از گوینده لا اله الا الله بازداری و او را به واسطه ارتکاب گناهی کافر نگویی .
و در جای دیگر می فرماید
: « یا ایها الذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله » . (۶) و هرچند این آیه هم درباره ولید بن عقبه نازل شده که نزد قبیله بنی المصطلق برای گرفتن زکات رفت و آنها به استقبال او آمدند ، او گمان کرد که قصد کشتن او را دارند . فرار نموده و خدمت حضرت عرض کرد ، زکات خود را ندادند . حضرت غضبناک شدند . بعدا این آیه نازل شد . ولی کلمه فاسق جنس است و عمومیت دارد .
و نیز فرمود
: « یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا . » (۷)
و از طرفی برای حفظ آبرو و اعراض مسلمین تاکیدات زیادی شده و تهمت زدن و افترا و نسبت دادن اعمال زشت به مسلمین بدون دلیل ، منع و از گناهان کبیره محسوب شده است و آیات افک بر این امر دلالت کامل دارد
.
و نیز فرموده
: « ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم . » (۲)
و به همین جهت در فقه برای اثبات امور خلاف شرع شرایطی ذکر شده که تا آن شرایط وجود نداشته باشد شرعا ثابت نمی شود ؛ مثلا در بعضی امور شرایطی از جمله وجود چهار شاهد مذکور گردیده که اگر چهار شاهد تحقق نیابد ولو سه نفر شاهد باشد دیگران نیز که شهادت داده اند برای همیشه از عدالت خارج و شهادت آنها مقبول نیست ، مگر آنکه به ترتیب مذکور در فقه توبه کنند
. بلکه در بعض موارد متوجب حد می شوند که اشاره دارد به اینکه مومنین بلکه مسلمین نباید به زودی و آسانی در صدد هتک عرض و حرمت مسلمی باشند و باید حتی الامکان آبروی آنها را حفظ کنند .
با این مقدمات نمی دانم چگونه بعض اشخاص به خود جرات می دهند که به نام حمایت دین ، برخلاف شریعت سید المرسلین
(ص) نسبت های زشت و ناروا به فردی از مسلمین بدهند ! تا چه رسد به کسانی که تمام آداب دیانت را مراقب هستند و کسی خلافی از آنها ندیده به گفته یک نفر مغرض که اغراض مادی او معلوم و واضح است تهمت های ناروا بزنند و از رویه معاویه پیروی کنند !
آیا رواست که بگویند این اعمال و عبادات که بجا می آورند برای فریب دادن مردم است ؟ در کجای شریعت مطهره این طور چیزی رسیده است ؟
آیا با کدام یک از قوانین شرع وفق می دهد که اتهامات بیجا و افتراآت ناروا به کسی وارد بیاورند و فقط به قول یک نفر استناد نمایند ؟ در صورتی که شخص متدین اولا اگر کسی را ظاهر الصلاح دید ، نباید نسبت خلاف به او بدهد و اگر کسی امری شبیه به قذف
(۸) نسبت به دیگری شنید ، باید طبق قانون شرع مطهر از او تحقیق نموده و اگر شرایط صدق او موجود و شهود هم به حد نصاب برسند بپذیرد ؛ وگرنه او را از آن نسبت های ناروا منع کند که می فرماید : « لولا جائوا علیه باربعه شهداء فاذلم یاتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون » . (۹) و از غیبت و تهمت و قذف جلوگیری نمایند ، نه آنکه خود او نیز آنها را نشر دهد و غرض ورزی را با دیانت مخلوط نماید ، وگرنه او نیز مصداق : « ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه » واقع خواهد شد . مخصوصا اگر دارای زی روحانیت هم باشد باید بیشتر در این امور دقت کند و از کسانی که روی اغراض شخصی دروغ هایی جعل نموده و هتک حرمت مسلمی می نمایند جلوگیری کند و نهی از منکر نماید ، وگرنه در گناه آنها شریک بوده و نزد خداوند مواخذ است . و این قبیل اشخاص اگر در لباس روحانیت هم باشند باعث بدنامی روحانیین می شوند . و وظیفه بزرگان مذهب و پیشوایان دینی آن است که در همه موارد مراقب حفظ حدود و احکام بوده و نگذارند که مقدسات اسلامی بازیچه دست مغرضین و دستخوش اغراض شیطانی هواپرستان گردد و از آن جلوگیری نمایند . و این قبیل کسان را که به غلط برای استفاده مادی به لباس روحانیت متلبس شده اند از جرگه خود طرد کنند ، وگرنه مردم نسبت به دیگران نیز بدبین خواهند شد !
شاید بعضی به کلمه
« باهتوهم » که در حدیث وارد شده استشهاد کنند و گویند مراد از آن بهتان زدن است ؛ در صورتی که چنین نیست و منظور مبهوت نمودن است که به « جادلوهم » تفسیر شده ، یعنی با آنها گفتگو کنید و ملزم نمایید .
و حدیث این است فی الکافی
(۱۰) : « عن داود بن سرحان عن ابی عبدالله (ع) قال : قال رسول الله (ص) اذا رایتم اهل البدع و الریب من بعدی فاظهروا البرائه منهم و اکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعه و باهتوهم حتی لا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لا یتعلمون من بدعهم ، یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم الدرجات . » یعنی پیامبر فرمود : هرگاه بعد از من اهل بدعت و شک را دیدید ، از آنها بیزاری بجویید و بد بگویید و بدی های آنها را به همه کس ظاهر کنید و با آنها مجادله و گفتگو نمایید ، تا طمع فساد در اسلام نورزند و مردم از آنها حذر کنند و از بدعت های آنان یاد نگیرند . در این صورت خدا برای شما نیکی ها می نویسد و درجات شما را بلند می گرداند . و این حدیث نسبت به روحانی نماها که ذکر کردیم صدق می کند که باید جامعه روحانیت ، مطابق این حدیث آنها را طرد کنند . ولی نسبت به هیچ کس بهتان و افترا اجازه داده نشده . و « باهتوهم » از ماده « بهت » است ، مانند « فبهت الذی کفر » (۱۱) نه از بهتان که خلاف عقل و شرع است .
این هم که بعضی به این حدیث ، رد صوفیه کنند صحیح نیست ؛ زیرا اول باید وجود بدعت را در میان آنان ثابت کنند ، در صورتی که عرفای حقیقی هر چه که می گویند مستند به فرمایش های پیغمبر
(ص) و ائمه هدی (ع) می دانند . ایراداتی هم که دیگران بر آنها دارند و بدعت می دانند در میان آنها وجود ندارد و به همه آنها جواب داده شده است .
پس نسبت هایی که به این دسته یا به بعض بزرگان آنها می دهند خلاف واقع و عقل و شرع و بهتان محض می باشد
. افسوس که ما مسلمین امروزه احکام اسلام را زیر پا گذاشته و در هیچ موردی آن طور که باید و شاید رفتار نمی کنیم ! و جای تعجب است که بعض اشخاص روی غرض و عناد نوشته های فقیر (۱۲) را توهین به علما دانسته و نویسنده را ملعون می گویند ؛ در صورتی که اولا ما نسبت به مقام مقدس علم و علمای حقیقی اصلا توهین نکرده و مقام آنها را بسیار بزرگ می دانیم و منظورمان کسانی هستند که از روی غرض و عناد تهمت هایی زده و در بعض دانشمندان متدین ساده لوح نیز سوء تفاهم شده است . و به نظر من این افراد مغرض که این طور نویسندگان را ملعون می گویند ، این توهین ها به خودشان برمی گردد . و از طرفی می گویند چرا اسائه ادب نسبت به مقام بعض مقدسین در این رساله (۱۳) شده ولی خودشان در همان نوشته ها بیشتر توهین و بی ادبی نموده اند ، ولی در اینجا به هیچ وجه خلاف ادبی نشده است .
آیا در کدام مذهب از مذاهب اسلامی اجازه داده شده که به جمعی دیندار نسبت دهند که مواظبت آنها بر نماز و فرائض دیگر و مستحبات برای گول زدن سفها و جهال است ؟ اگر این اتهام صحیح باشد ، دیگران هم می توانند آن را بگویند
. و یا چگونه رواست که تهمت های زشت بیجا که هر متدین بی غرضی از شنیدن آن خجالت می کشد و به دشمنی بلکه بی دینی گوینده پی می برد ، وارد سازند ؟ اینها خلاف صریح قرآن و اخبار است . و آیا این طور اشخاص که در صدد اذیت و آزار و هتک عرض و حیثیات مسلمین هستند ، این خبر را نشنیده اند که فرموده : « المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه » ؟ (۱۴)
آیا در صورتی که پیغمبر
(ص) فرموده : حدود به شبهات مرتفع می شود که دلالت بر نهایت دقت و سختگیری در آن باب دارد ، یا قوانین و اصولی که در اول مطلب ذکر شد وضع فرموده و حیثیات اسلامی و مسلمین را در نظر گرفته ، با چه مجوز و دلیل می توان تهمت و افترا بست ؟
آیا موضوع افک که با نهایت شدت و غضب نازل گردید ، غیر از این چنین موضوعاتی بوده که به عرفای بزرگ از قرون اولیه تا کنون نسبت داده شده ؟ اگر در احکام اسلام دقت نموده و این رفتارهای ناهنجار را با آن مقایسه کنیم ، باید بر اسلام و غربت آن بگرییم
!
البته همین اندازه هم که از اسلام باقی مانده باز به واسطه وجود علمای بزرگ و عرفای عالیقدر است که ستون دیانت اسلام و مذهب اثنی عشری هستند
. و اشخاص مغرض بی حقیقت در هر یک از این دو دسته که پیدا شوند ، خود را شبیه بدانها نمایند و از نام نیک آنان استفاده نموده ، اغراض شیطانی خود را در لباس دیانت عملی می کنند و گناه اینها بیش از دیگران است ، که کالای گزیده تر می برند و به حیثیت دیانت لطمه می زنند .
از تندی خام که بر اثر شدت احساسات و تاثر برای غربت اسلام بی اختیار واقع شد عذر می خواهم و منظور ، شرح و بسط کامل نبود بلکه در این موقع هم قصد فقط نمایاندن راه تحقیق و تعمق برای کسانی است که در صدد باشند
.
از خداوند متعال خواهانم که ما را به پیروی ائمه اثنی عشر
(ع) ثابت و پایدار بدارد .


پاورقی :

(۱) کار برادرت را به بهترین وجه آن حمل کن .
(
۲) سوره نور ، آیه ۱۹ : « کسانی که دوست دارند که کارهای زشت ( یا خبر آنها ) را در بین مومنین شیوع دهند ، برای آنها عذابی دردناک است . »
(
۳) خداوند ما را از شر آن حفظ فرماید .
(
۴) سوره نساء ، آیه ۹۴ : « ... و به آن کسی که بر شما سلام گوید مگویید که مومن نیستی ، شما برخورداری از زندگی دنیا را می جویید . »
(
۵) این حدیث در تفسیر گازر تالیف ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی که از تفاسیر مهمه شیعه به زبان فارسی می باشد در سوره نساء ذیل آیه شریفه : « و من یقتل مومنا متعمدا فجزائه جهنم ... الخ » [ کسی که مومنی را عمدا بکشد جزای او جهنم است ] ، ذکر شده است .
(
۶) سوره حجرات ، آیه ۶ : « ای مومنین ، اگر شخص زشت کاری ( فاسقی ) خبری از کسی برای شما آورد ، تحقیق کنید که بدون جهت و از روی نادانی ضرری به کسی وارد نیاورید . »
(
۷) سوره حجرات ، آیه ۱۲ : « ای مومنین ، از بسیاری گمان ها دوری کنید که بعضی گمان های بد ، گناه است و کنجکاوی نکنید . »
(
۸) تهمت و افترا بستن .
(
۹) سوره نور ، آیه ۱۳ : « چرا چهار شاهد نیاوردند و چون شاهد نداشتند نزد خدا از دروغگویان اند . »
(
۱۰) اصول کافی ، کتاب ایمان و کفر ، باب مجالسه اهل معاصی ،‌ حدیث ۴
(
۱۱) سوره بقره ، آیه ۲۵۸ : « آن که کفر ورزید حیران شد . »
(
۱۲) منظور خود جناب رضاعلیشاه است .
(
۱۳) منظور رساله رفع شبهات است .
(
۱۴) مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند .

منبع : رساله رفع شبهات / حاج سلطانحسین تابنده گنابادی رضاعلیشاه .-- تهران : حقیقت ، ۱۳۷۷ / شماره ۱۰

فهرست مقالات

برچسب‌ها: