سلام

درویشی درويشي سلسله نعمت‌اللهی نعمت‌الهیه نعمه‌الهی نعمه‌اللهیه نعمت اللهی نعمه الهی نعمت اللهي نعمت‌اللهي نعمه‌اللهي نعمت الهیه نعمه اللهیه سلطانعلیشاهی سلطانعليشاهي سلطان علیشاهی سلطان عليشاهي سلطان‌علیشاهی سلطان‌عليشاهي گنابادی گنابادي گنابادیه گناباديه عرفان تصوف صوفی صوفي صوفیه صوفيه عرفا صوفیان صوفيان درویش قطب اقطاب مزار سلطاني سلطانی mysticism sufism shiism sufism shiah sufism islamic sufism nimatullahi order gunabadi

دوشنبه

دفاعیه ها : تمثل صورت شیخ یا امام / سلطانحسین تابنده گنابادی رضاعلیشاه

عنوان اصلی : موضوع تمثل صورت امام


عبادت فقط باید نسبت به ذات حق باشد و معبودیت منحصر به اوست . و در فکر مصطلح صوفیه آنچه مورد فکر است ، نام حق تعالی شانه می باشد و عقیده صوفیه آن است که اگر انسان مستغرق در ذکر و فکر حق شود بطوری که نسبت بدان مغلوب گردیده و سراپای او تحت تاثیر همان قوه واقع شود و آن حالت ادامه پیدا کند گاهی برای او مکاشفاتی دست می دهد ؛ از جمله در مراحل ابتدایی صورت شیخ راهنما متمثل می شود ولی او چون توجهش به همان فکر مامور به است این جلوه و تمثل در آن محو می شود و اگر بدان حالت مغرور نشود و بر فکر خود مداومت نماید ، مشاهدات بالاتری برای او دست می دهد و در مراتب عالیه صورت امام متمثل می شود که مشاهدات حضرت ابراهیم (ع) نیز از ستاره و قمر و شمس اشاره به مکاشفات سلوکی از نظر تاویل دارد و اشاره است به اینکه سالک راه نباید به این کشف و شهود که در طی طریق رخ می دهد مغرور شود و بدان قانع گردد بلکه به توجه به وجهه غیبی که بدان مامور است کاملا مراقب باشد و ادامه دهد که شهود بالاتری برای او رخ دهد ، که برای سالک راه در مراتب سلوک می توان گفت : « ذل من قنع و عز من طمع » (۱) یعنی : در مراتب معنوی و مشاهدات غیبی نباید قناعت نمود بلکه همواره باید هر چه ببیند کوشش کند که به بالاتر برسد و طمع بالاتر را داشته باشد .
ولی البته این مشاهدات در همه این مراتب به عنوان تمثل است نه تمثیل ؛ یعنی به اختیار نیست بلکه مانند مشاهدات خواب که بدون اختیار او در مخیله یا مفکره او ظاهر می شود ، این جلوات نیز بدون اراده و اختیار او از عالم غیب تراوش می کند . و اگر این تمثل در موقع عبادت و گفتن « ایاک نعبد » باشد ، چون فکر او متوجه حق است و این جلوه هم از طرف حق و به عنوان مظهریت حق و اسمیت اوست - بالتبع و بالعرض - مخاطب این کلام واقع می شود ، ولی معبود حقیقی ذات بی زوال حق است ؛ مانند آنکه کسی را مخاطب قرار دهیم و در بین مکالمه ، دیگری از جلو چشم ما عبور کرده و نظرمان بر او افتد و او گمان کند که مورد خطاب واقع شده در صورتی که توجه و نظر به او بالعرض و بی اراده بوده و مورد خطاب هم او نبوده است .
و کلمات کونیه و لفظیه همه اسامی حق اند و امام (ع) آیت عظمی و اسم اعظم اوست ولی جلوه او نیز ممکن است دائم نباشد ، لیکن فکر سالک دائم و دل به یکی بنده است :
رو دل به کسی ده که در اطوار وجود / بوده است همیشه با تو و خواهد بود
و آن ذات حق است تعالی شانه . « و تذکر رسول الله (ص) و اجعل واحدا من الائمه نصب عینیک » (۲) هم مربوط به نیت قبل از نماز است که قبل از شروع به نماز آنها را شفیع خود قرار دهد که معنی « انا توجهنا الیک » (۳) نیز همین است . و تمثیل اختیاری هم اگر در بعض موارد گفته شده ، در غیر موقع عبادت و فقط از نظر شفیع و واسطه قرار دادن آنان است در پیشگاه احدیت و منظور از توجه به آنان و تفکر نیز به بالاصاله و بالذات است ، بلکه از نظر مستحسن بودن تفکر در آلاء الهی است و به عبارت اخری « ما به ینظر » می باشد نه « ما فیه ینظر » (۴) ؛ مانند نظر کردن به آینه که نظر به آن بالتبع است و منظور اصلی صورتی است که در آینه می باشد . و البته این نیز اگر پیدا شود در غیر موقع عبادت است و به اضافه مراد از تمثیل اختیاری نیز همان اثر مترتب بر یاد است ؛ زیرا انسان یاد هر چیز بکند صورت آن بالطبع در ذهن او منطبع می شود و یاد ائمه هدی (ع) و توسل به آن بزرگواران بالطبع مستلزم تمثل صورت خیالی آنان در مخیله می باشد و آن نیز باطل و شرک نیست و کسانی هم که تمثیل ذکر کرده اند همین معنی را اراده نموده اند ، ولی در موقع عبادت توجه به غیر حق حتی پیغمبر و امام جائز نیست و شرک است لیکن طبیعی است که نام هر یک برده شود حتی نام کسانی که اصلا دیده نشده اند فوری صورتی از او در خاطر مجسم می شود و چون در اذان و اقامه یا تشهد نام پیغمبر و علی برده می شود ممکن است بی اختیار توجهی شود یا صورت به نظر آید و البته اگر بی اختیار باشد شرک نیست .
خود مرحوم آقای سلطانعلیشاه در مرقومه ای که به آقای شیخ حسین بصیر سبزواری مرقوم داشته اند (۵) از جمله این عبارت را مرقوم فرموده اند : « در همه جا نوشته شده است مضمون اخباری که فرموده اند : کسی که عبادت کند اسم را کافر است و کسی که عبادت کند اسم و مسمی را مشرک است و کسی که عبادت کند مسمی را به ایقاع اسما ، موحد است . نه اینکه در کتاب بنویسیم که « ایاک نعبد » باید خطاب به مرشد کرد . » در همان نامه هم که سوال شده اگر دقت شود و به بقیه آن مراجعه نمایند مطالب معلوم می شود . و در تفسیر بیان السعاده هم در سوره فاتحه تفسیر « اهدنا الصراط المستقیم » ذکر شده که آنچه از مرتاضین عجم مشهور گردیده که صورت شیخ را به تعمل نصب العین خود قرار دهند باطل و شبیه به بت پرستی است و نیز ذیل آیه شریفه : « فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون » (۶) اوایل سوره بقره نیز فرموده که : مقصود صوفیه از توجه به شیخ آن است که بطوری در پیروی و اطاعت اوامر او مراقب باشد که متبوع و مطاع بی اختیار نزد او متمثل شود ، نه اینکه بدون اتباع و پیروی باشد و خود را به تکلف وادار بدان نماید ؛ چه در نظر گرفتن صورت به اختیار کفر است و صاحب آن جایی جز آتش ندارد و می فرماید : ظهور قائم در عالم صغیر نیز همان تمثل قائم است و پس از دو سطر می فرماید : اینطور به نظر می رسد که فکر غیر اختیاری نیز مانند اختیاری اشتغال به اسم و غفلت از مسمی است که آن نیز کفر و مشغول شدن به بت است .
و در ذیل تفسیر آیه شریفه (۷) : « و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا و بذی القربی » (۸) تصریح به عدم جواز نصب صورت شیخ شده است و اگر همین دو موضوع را دقت و تعمق نماییم ، منظور عرفا کاملا معلوم می شود . و هرگاه بیانی بر خلاف این تصریح که در بیان السعاده است مشاهده کنیم باید آن را تمثیل در غیر موقع عبادت و آن را نیز از نظر سلسله مراتب و واسطه بودن آنها حمل نماییم و مبدا و منتهی را در مطالب توجه داشته و دقت کنیم که مصداق « حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء » (۹) ، واقع نشویم .
و دلیل عملی بر اینکه مراد تمثیل اختیاری نیست آن است که از هر یک از پیروان سوال و تحقیق شود معلوم می شود چنین دستوری به هیچ یک داده نشده ، بلکه امر شده که جز توجه و تذکر حضرت حق واحد متعال - جلت عظمته - سایر خیالات را از دل بیرون کنند و اگر اینطور چیزی دستور داده می شد ، اقلا یک نفر از طالبین دیندار از آن سرباز زده و علنا مخالفت و تمرد می کرد و به دیگران اظهار می داشت ؛ در صورتی که هیچ یک از افراد نادر هم که بعدا بر اثر اهواء و اغراض نفسانیه از طریقه منحرف شده و اظهار مخالفت کرده اند این چنین چیزی اظهار ننموده اند . و با این شرح که ذکر شد تهمت بعضی از عوام هم که می گویند صوفیه تصویری از راهنما را باید زیر سجاده قرار دهند که روی آن سجده کنند به طریق اولی باطل شد . و چرا این اشخاص اگر غرضی در این تهمت ها ندارند از بعضی صوفیه تحقیق نمی کنند ؟ یا چرا عملا جستجو نمی کنند تا بر کذب این نسبت آگاه گردند ؟ که خود همین امر دلیل غرض ورزی و تهمت زدن است . و اگر در سلاسل دیگری این امر وجود داشته باشد دلیل تعمیم آن نیست ؛ چنانکه در کتب عرفا از بعض سلاسل نقل شده و حتی ادله آنها هم مشروحا ذکر گردیده است ، ولی باز هم تذکر می دهم که در سلسله ما وجود ندارد .
در بعض سلاسل اهل سنت هم وجود دارد ؛ مثلا در سلسله نقشبندیه و قادریه معمول است ، چنانکه از کتاب « مقامات غوثیه » در احوال شیخ عبدالقادر جیلانی نقل شده ( ولی خودم آن کتاب را ندیده ام ) که خواجه بهاء الدین نقشبند برای زیارت شیخ به بغداد رفت و در سر قبر شیخ گفت :
یا پیر دستگیر تو دست مرا بگیر / تا گویمت به تو که تویی پیر دستگیر
از قبر ندایی شنید که گفت :
یا شاه نقشبند تو نقش مرا ببند / تا گویمت به تو که تویی شاه نقشبند
ولی خود نقشبندیه در وجه تسمیه این نام گفته اند :
ای برادر در طریق نقشبند / ذکر حق را در دل خود نقش بند
که دلالت دارد بر این که فقط نام خدا را باید متوجه باشند . و در اجازه ارشادیه و خلافت پیر سید احمد شرف الدین قادری برای جانشین خود - حاجی خلیفه عبدالرحمن بن حاج میر عبدالله - اهل رود خواف که در تاریخ ۱۳۳۸ قمری نوشته و طوماری می باشد و من آن را نزد آقای عبدالمجید قادری از احفاد حاجی خلیفه دیده ام ، ذکر می کنند و به جانشین خود دستور می دهند که باید صورت شیخ را که دست روی قبر مطهر حضرت نبوی (ص) گذاشته و از انوار آن حضرت استمداد می کند در نظر گرفت .
ولی سلسله نعمه اللهیه گنابادی افتخار می کند که هیچ عقیده ای بر خلاف ظاهر شرع مطهر ندارد و آنچه معتقدات اوست ، عینا مطابق اخبار ائمه اطهار (ع) می باشد . تمثیل نیز همینطور است و ما آن را جایز نمی دانیم و شرک می شماریم .


پاورقی :


منبع :

رساله رفع شبهات / تالیف سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه .-- تهران : حقیقت ، ۱۳۷۷ / ص ۳۱

برچسب‌ها: